شمر بنده خدا!!!

ساخت وبلاگ
صحنه اول:
لباس مخصوص پوشیده بودند و راه افتاده بودند تو کوچه ها...
داشتند صحنه دلخراش کاروان اسرا را می ساختند...
در واقع مثلا اسیر بودند....
یکی شون  8 سالشه و اون یکی 12 سالشه...
یهو برادر کوچکتره می بینه، شمر داستان داره برادرشو با شلاق می زنه...شلاق نمایشی....
طاقت نمیاره و یه لنگه پا می گیره برای شمر و اون بنده خدا هم با مخ می خوره زمین(لبخند)
هیچی دیگه...شمر کاروان آسیب می بینه(لبخند)

ادامه مطلب
آخرین جمعه ی سال است،می آیی مولا؟...
ما را در سایت آخرین جمعه ی سال است،می آیی مولا؟ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : eazf060 بازدید : 198 تاريخ : شنبه 15 مهر 1396 ساعت: 18:12