آخرین جمعه ی سال است،می آیی مولا؟

متن مرتبط با «پله پله تا ملاقات خدا دانشگاه امام صادق» در سایت آخرین جمعه ی سال است،می آیی مولا؟ نوشته شده است

افق دید امام

  • یاقدیرهمیشه به افق دید امام فکر میکنم مگر میشود یک انسان اینقدر دورها را ببیند حرف‌های او هنوز تازه است برای امروز برنامه‌های در دید او برای سالهای آتی هم هست چند روز قبل صحبتی از ایشان دیدم که گفته بود هسته‌های مقاومت را در سراسر جهان باید گسترش دهیم چیزی که این روزها بخش‌هایی از آن محقق شده و هنوز باید کار کند ... قرین رحمت الهی باشند ... بخوانید, ...ادامه مطلب

  • موکب امام رضایی ها

  • یا نعم الوکیلدیروز جمعه از میدان هفت تیر تا خیابان ولیعصر (عج) تقاطع طالقانی تهران جشن برای امام رضا علیه السلام گرفته بودند و مواکب پذیرایی و بازی و شادی راه‌اندازی کرده بودند. برای کسب تجربه رفتم به همراه خانواده، خیلی شلوغ بود، چون مسیر کوتاه بود و جمعیت زیاد به نظرم تراکم موجود همخوانی نداشت، مهمونی ده کیلومتری چون پخش‌تر بود کمی بهتر بود و جمعیت پخش شده بود، تراکم صف‌های موکب‌ها خیلی زیاد بود و نمیشد صف ایستاد، دیروز به این فکر می‌کردم که باید موکب‌ها هم تخصصی بشن، یعنی یه موکب فقط روی یک خوراکی تمرکز کنه و برنامه‌ ریزیش فقط برای اون باشه، تعدد خوراکی در یک موکب خوب نیست، هم خسته کننده است و هم هر پذیرایی ابزار خاص خودش را می‌خواهد. کمی دور زدم و اومدم موکب دوستان کمک دادم، برخی مردم هم خوب همکاری نمی‌کنند متاسفانه،‌ چونه‌های مختلف میزنن و موکب‌دارها رو خسته میکنند و این هم مناسب نیست. توی مسیر کربلا هر فردی به اندازه مصرفش خوراکی از موکب‌ها میگیره لذا برای همین میبینی که تراکم صف‌ها کمتره ولی اینجا یکی از دلایلش که شلوغ‌ میشه شاید همین باشه. ولی در کل خوبه اینجور مراسم‌ها بخوانید, ...ادامه مطلب

  • اگه امام زمان بگه ...

  • اگه امام زمان بگه:عَلی خاطِری لاترو  بخاطر من نرو نرو، بری کار لنگ میمونه ... پی‌نوشت: همیشه این جمله پاهای منو میخ می‌کنه به زمین، هر کاری که میخوام تحویل بدم یا دیگه انجامش ندم کارهایی که ما انجام میدیم خیلی‌هاش مادی نیست یعنی با معیار پول سنجیده نمیشه ... ما با خودمون و تکلیف و وقت و نفس دائم درگیریم ... خداکنه ایمانمون اینقدری باشه که زمین نخوریم ... بخوانید, ...ادامه مطلب

  • بدو تا دیر نشده!

  • سلام علیکم   لطفا همه به ردیف بایستید! شمارش جوجه ها شروع شده(لبخند) ادامه مطلب, ...ادامه مطلب

  • از درختان بنویس....

  • سلام علیکم   روز جمعه تون به خیر و خوشی لطفا به این تصویر نگاه کنید   ادامه مطلب, ...ادامه مطلب

  • قدم هفتاد و هشتم ... مشو غِرَّه به امروزت که از فردا نِه ای آگه!

  • میگفت همین چند روز آخر هفته رفته بودیم بندر و قشم ...خیلی خوش گذشت و لذت بردیم،آخر سفر که شد یعنی همین شنبه ای که گذشت اگر خبرهایش رو دیده باشید تگرگ شدیدی شروع به باریدن کرد، آب خیابان را تا ارتفاع ن, ...ادامه مطلب

  • خدا کند که بیایی...

  • به مناسبت فرا رسیدن نیمه شعبان و سالروز ولادت باسعادت حضرت بقیه الله الاعظم (عجل الله تعالی فرجه) ختم قرآن برگزار خواهیم کرد., ...ادامه مطلب

  • هر تابوتی یِجور گَرمِ دِلبَریه...

  • بِسمِه رَبِّ الشُّهَدا و الصِّدیقین و الصّابرین زبانِ خون، قوی ترین زبان است. چرا امام حسین(ع) بعد از شهادت پسرش علی اکبر و علی اصغر خون اون حضرات رو پاشید تو آسمون؟  برای اینکه با زبانِ خون دین اس, ...ادامه مطلب

  • پازلی که خداوند میسازد!

  • سلام زمانی که عثمان، ابوذر غفاری رو به شام تبعید کرد،شیطان گمان میکرد که بهترین کار ممکن رو انجام داده! چون شام به طور کل مسلمان شدندشون هم توسط فرزندان ابوسفیان انجام شده… شام جایگاه لعن کردن ب, ...ادامه مطلب

  • برای خدا فعالیت می‌کنی ؟

  • یاناصرنا قربۀ الی الله فعالیت, کردن بدون بصیرت فایده‌ای ندارد ادامه مطلب, ...ادامه مطلب

  • اقدام یا صبر تا بهبود

  • بنام خدا جایی خواندم: شما نمی‌توانید صبر کنید تا اوضاع بهتر شود، ادامه مطلب, ...ادامه مطلب

  • بی تابی ابرها...

  • السلام علیک یا مولانا یا اباصالح المهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف)  ادامه مطلب, ...ادامه مطلب

  • دستاورد ما چیه برای انقلاب ؟

  • هو الحمید اول نوشت: دهه فجر گرامی باد، کاش این روزها که دستاوردهای انتقلاب رو دارند بررسی و پخش میکنند هر فردی هم ادامه مطلب, ...ادامه مطلب

  • تا خرمنت نسوزد احوال ما ندانی...

  • السلام علیک یا مولانا یا اباصالح المهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف)  ادامه مطلب, ...ادامه مطلب

  • شمر بنده خدا!!!

  • صحنه اول:لباس مخصوص پوشیده بودند و راه افتاده بودند تو کوچه ها...داشتند صحنه دلخراش کاروان اسرا را می ساختند...در واقع مثلا اسیر بودند....یکی شون  8 سالشه و اون یکی 12 سالشه...یهو برادر کوچکتره می بینه، شمر داستان داره برادرشو با شلاق می زنه...شلاق نمایشی....طاقت نمیاره و یه لنگه پا می گیره برای شمر و اون بنده خدا هم با مخ می خوره زمین(لبخند)هیچی دیگه...شمر کاروان آسیب می بینه(لبخند) ادامه مطلب, ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها