می گفت داشتم برای پدرم می گفتم که دعوام شده بود...با یه مشت بچه جقله اما لات!!..من بودم و یکی از رفقا..کمربندمو درآوردم و حسابی زدیمشون!!! یهو پدرم گفت اون وقت کمربند را چیکار کردی؟ گفتم دست اونها افتاد و بردنش...منم دیگه پیگیر نشدم... پدرم گفت پس اونها شما را زدند!!! گفتم یعنی چی؟ گفت کمربند ن,داده؟ ...ادامه مطلب